میخوام بخونم / قصه غربت
غربت مردی که بود / خدای غیرت
این مرد مظلوم / یه پهلوون بود
معروف به خیبر شکن / توو شهرشون بود
اما حالا یه کوهه // پر از اندوه و ماتم
بعد زن جوونش // دو تا زانوش شده خم
چه سخته بی یار و همدم شی
که اول مظلوم عالم شی ۲
[ امون ای دل آه امون ای دل ] ۳
از اهل این شهر / دلش شکسته
شد بعد زهراش از این / زندگی خسته
زمونه خیلی / تلخه به کامش
آخه نمیده کسی / جواب سلامش
غصه و غم هاش اونجاس // که بی اندازه میشه
تا میرسه به خونه // داغش باز تازه میشه
همینجا بود لاله پرپر شد
که میخ در آخرش شر شد ۲
[ امون ای دل آه امون ای دل ] ۳
نامردایی که / حقشو خوردن
پشت در خونهاش؛ آه ... / هیزم آوردن
یک زن تنها / هجوم لشکر
انگاری که کوچه شد / غوغای محشر
یه بی حیا لگد زد // که در رو زهرا افتاد
الهی من بمیرم // علی همونجا جون داد
نه که زد سنگ صبورش رو
لگد کرد اونجا غرورش رو ۲
[ امون ای دل آه امون ای دل ] ۳