فاطمه الزهرا شهادت ، هجوم به خانه وحی بدون نغمه نمیدانم چه شدعلی اکبر نازک کار

ضربه سنگین بود؛ آثارش نمیدانم چه شد
غنچه رفت از دست؛ گلزارش نمیدانم چه شد

در میان شعله قطعاً میخ، سوزان میشود
در، در آتش سوخت؛ مسمارش نمیدانم چه شد

حرف آتش شد، میان شعله مادر گیر کرد
دست و بازو سوخت؛ رخسارش نمیدانم چه شد

شاخه وقتی خم شود یعنی که وقت چیدن است
قد او خم شد ولی بارش نمیدانم چه شد

تا نفس برگشت، پیراهن پر از خونابه شد
رفت علی از حال؛ بیمارش نمیدانم چه شد

در دم و در بازدم، خس خس علی را پیر کرد
وضع او در غسلِ دلدارش نمیدانم چه شد

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]