رقیه سادات شهادت زمینه رمق نموندهحسین مؤمنی

بیا بابا ببین میتونم بشمرم
تا بینهایت زخمای رو تنمو
راستی بابا دیدی چقدر قشنگ شدم
دیدی گلای سرخ رو پیرهنمو
بیا بابا توو آغوشم / که آغوشم برات بازه
بگو که با موی سوخته / هنوزم دخترت نازه ۲
درد داره بازوم - شکسته ابروم
شبیه زهرام - با درد پهلوم
بابایی جونم ۴

 

دیگه رمق نمونده بابا توو صدام
عمو نداشتم که الان تاره چشام
رفتی و با سر اومدی رو دامنم
حالا دیگه راحت بخواب روی پاهام
سرت خاکی لبت خونی / دارم امشب چه مهمونی
کتک خوردم من اونقدر که / نمونده توو تنم جونی ۲
لعنت به این شام - سنگ خوردم از بام
خسته شدم از - تاول پاهام
بابایی جونم ۴

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]