محمد الجواد شهادت زمینه توی شهر کاظمینداود قاضی ، احسان جاودان

تا قدم میذارم توی شهر کاظمین
چشمم میخوره به دوتا گنبد طلا
قلبم میتپه واسه حضور توو حرم
پدر و پسر علی بن موسی الرضا
یکی باب الحوائج * یکی باب المراده
یکی موسی بن جعفر * یکی دیگه جواده
حلال همه مشکلاتم / ذکر یا جواد الائمه‌ست
امضای کرببلای من / هر سال با جواد الائمه‌ست
مولانا جواد الائمه ۴

 

از تشنگی آسمون و دود می دید ولی
دیگه مثل جد بی کسش نیزه نخورد
میشنید صدای هلهله رو دور و برش
اما پیراهن و خاتمشو کسی نبرد
به زیر نور خورشید - لبِ تشنه رها شد
ولی کِی سهم عشقِ -  رضا جان بوریا شد
وقتی که غریبی توو خونه / نیس دیگه توقعی از شهر
قاتل که مَحرمته میشه / خنده هاش کشنده تر از زهر
مولانا جواد الائمه ۴

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]