ام البنین رحلت زمینه آسمون بی ستارهرضا نظاری

پسر - پشت و پناه مادره
پسر - گرمی آه مادره
پسر - نور نگاه مادره ۲
وای از آسمون بی ستاره
وای از مادری که بی قراره
وای از سینه ای که غرق آهه
وای از ناله ای که گریه داره:
"دیگر مرا ام البنین نخوانید / نخوانید ۲
زیرا که من دیگر پسر ندارم / ندارم ۲"
واویلتا واویلتا - واویلا واویلا ‌۳

 

میگن - یه روضه ای به پا شده
میگن - دست عمو جدا شده
میگن - بابا دیگه تنها شده ۲
وای از پیکر در خون نشسته
وای از مشک پاره؛ چشم بسته
وای از ناله‌های اهل خیمه
با چشمای گریون؛ دلشکسته:
"سقای دشت کربلا اباالفضل / اباالفضل ۲
دستش شده از تن جدا اباالفضل / اباالفضل ۲"
واویلتا واویلتا - واویلا واویلا ‌۳

 

پدر - غرق غم برادره
پدر - دیگه بدون لشکره
پدر - حالا غریب مادره ۲
وای از خیمه‌ای که چشم به راهه
وای از تشنه ای که بی سپاهه
وای از مادری که قد کمونه
تنها روضه خونِ قتلگاهه:
"اگر کشتند چرا آبت ندادند / ندادند ۲
چرا زان درّ نایابت ندادند / ندادند ۲"
واویلتا واویلتا - واویلا واویلا ‌۳

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]