حسین الشهید عاشقانه شبهای زیارتی بدون نغمه سر‌به‌زیرِ محضرِ تورضا قاسمی

ای سر‌به‌زیرِ محضرِ تو سربلندها!
داروندارِ زندگی مستمندها!

از آسمانِ خاکِ قدومِ تو آفتاب
می‌ریزد آنچنان که غبار از سَرَندها

باید به پای لشکرِ مویت سپر شکست
ای خاکسارِ تو سرِ قَدّاره‌بندها!

چادرْسیاه مادرتان خیمه‌ی عزاست
دوریم زیر سایه‌ی او از گزندها

ای چای تلخِ روضه‌ات أحلیٰ‌مِنَ‌العَسل!
بخشیده‌ شد حلاوتی از آن به قندها

شادند در هوای غمت کودکانِ اشک
حکمِ جنونِ ما شده این اشکْ‌خندها

از ریشه‌های پرچمِ تو عشق می‌چکد
ما را چه احتیاج به گیسوکمندها؟!

 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]