یادگار ، کربلایی / روضه خوان ، لاله هایی
بر سر سجاده سرگرم دعایی
سوگوار داغ مصباح الهدایی
سنت هر شبت گریه - اصول مکتبت گریه
کرده جان بر لبت گریه ۲
علی جان زین العابدین ۴
ای امیرم ، در مدینه / قاتلت شد ، زهر کینه
قاتلت هرچند ملعون ولید است
اشهد تو ذکر بابای شهید است
گشته فرهنگ تو گریه - حربه ی جنگ تو گریه
یار دلتنگ تو گریه ۲
علی جان زین العابدین ۴
زیر بار ، غم خمیدی / ناسزاها ، می شنیدی
آب خوش در این چهل ساله نخوردی
تا که گفتی من علی ام سنگ خوردی
کارت از کربلا گریه - گفته اند: پس چرا گریه ؟!
شد جواب تو با گریه ۲
علی جان زین العابدین ۴