حسین الشهید شهادت بدون نغمه چهره‌ی سرخ تقویمرضا قاسمی

وقتی اشکت ریخت روی جوهرِ تقدیرها
روضه‌ات شد اولین عشقِ جوان‌ و پیرها

مُهرِ داغت شد مدالِ سرخ، وقتی زخم شد
سینه از سینه‌زنی‌ها شانه از زنجیرها

رزقِ ما پایان ندارد مثل احسانِ کریم
دیگِ نذری ته ندارد، شاهدم کفگیرها

کاش می‌مردیم با «یا لَیتَنا کُنّا مَعَک»
چهره‌ی تقویم‌مان سرخ است از تأخیرها

ما کبوترها نبودیم آسمانت فتح شد
جای ما پرواز می‌کردند سویت تیرها

میهمان از دست‌های میزبان شمشیر خورد
ریخت خونِ تشنه‌ات در سفره‌های سیرها

قاریان قرآنِ جسمت را تلاوت کرده‌اند
عالمان بیرون کشیدند از تنت تفسیرها

از مؤذن‌ها اذان می‌ریخت وقتِ کشتنت
در نمازِ قتلِ تو تسبیح‌ شد تکبیرها

گودی گودال پُر شد، خون مزارت را گرفت
دفن شد کوهِ تنت در تلّی از شمشیرها

دشتِ سرخ افتاد دستِ گلّه‌ی کفتارها
آه، از حالِ فرارِ آهوانِ شیرها

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]