علی اکبر شهادت زمینه عصای پیری بابااحسان نرگسی ، داود قاضی

توو خیمه ها غوغاست / میره توو میدون ماه ۲
گل میریزن زن ها به پای / جوون ثارالله
وسط خیمه وایساده - میگردن خواهرا دورش
بغلش میکنه زینب - میگه عمه به قربونش
سه ساله میره آغوشش - میگه حرفاشو توو گوشش
حسین میبینه پیغمبره انگار به جای جوونش
داره میره به میدون ،// پسر ارشد شاه
میره تا  که بخونه // اشهد ان علی ولی الله

 

اشهدمو خوندم / تا توو میدون رفتی ۲
پشت قدم هات میبارم / چه لحظه ی سختی
عصای پیری بابا - داری میری علی یارت
برو میدون جوون من - برو خدا نگهدارت
فقط یک کمی آروم تر - قدم بردار عزیز من
دیگه انگاری داره که خزونی میشه این بهارت
حال من و نگاه کن // ای شبیه پیمبر
خدا کنه که پهلوت // نشه شبیه پهلوی مادر
(خدا کنه که فرق سرت نشه شبیه سر حیدر)

 

می باره توو خیمه / چشا مثلِ بارون ۲
ماه شب تارِ حسینه / افتاده توو میدون
پیکرش روی خاک افتاد - ارباً اربا علی اکبر
دست و پا می زنه پیش - چش بابا علی اکبر
دوره شد وسط میدون - افتاد از پا علی اکبر
پخش شده مثل آینه توی این صحرا علی اکبر
یه کاری کردن آخه // دیگه نمیشه پا شه
بدن غرق خونش // چجوری توی عبا جاشه ؟

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]