فاطمه الزهرا شهادت بدون نغمه برکت شب‌زنده‌داری‌اترضا قاسمی

شب زنده شد به برکت شب‌زنده‌داری‌ات
قیمت گرفت نافله از هم‌جواری‌ات

در اشک‌های اهلِ سحر ذکر خیر توست
حرف از قنوت وِتر، که شد یادگاری‌ات

از خشت‌خشتِ خانه‌ی تو نور می‌چکد
خورشید تکّه‌ای‌ست از آیینه‌کاری‌ات

ای در تنورِ نانِ شبت رزق آسمان!
ای «هل‌اتیٰ» ستاره‌ای از سفره‌داری‌ات!

دستاس نیست، چرخ فلک زیر دست توست
ای گردش زمین و زمان خانه‌داری‌ات!

از غصه‌ی دلت بگو ای داغِ سربه‌مُهر!
از عرش آمدند پی غم‌گساری‌ات

همسایه‌ات لیاقت اشک تو را نداشت
عرشِ خداست تشنه‌ی ابر بهاری‌ات

از گریه‌های دَم‌به‌دَمت سبز شد خزان
نخل شکسته سرو شد از رودِ جاری‌ات

ای اشکِ «لایَمَسُّه‌ُ الّا المُطَهَّرون»
خونابه‌های ریخته از زخم کاری‌ات!

تیغ علی غلاف نشد وقت اختلاف
غرّید و ‌خطبه شد به دَم ذوالفقاری‌ات

کوثر شدی که یک‌تنه لشکرکشی کنی
تکثیر شد در اشکِ علی بی‌شماری‌ات

وقف علی‌ست، دار و نداری که هست و نیست
ای رونقِ طوافِ نجف، بی‌مزاری‌ات

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]