فاطمه الزهرا بستر زمینه چادر پر نورداود قاضی

مادرونه اشکِ ، چشمام و نگا کن
بیا و از لطفت من رو پسرم صدا کن
من از چادر پر نورت - میگیرم رزق دنیا رو
میدونم توی محشر هم - شفاعت میکنی ما رو
تا که دست به دعا میشی - روبرو با خدا میشی
ببین توی چشِ عالم و آدم - شوق تمنا رو
دستم دخیل / چادر نمازت ۲
ما رو دعا کن / توی راز و نیازت

 

توو سختیا خانم ، هوامونو داری
برای ما سینه زن ها شما اعتباری
شنیدم کل عرش و فرش - اثرِ خاک پاهاته
برات نوکری ما - فقط گیر یه امضاته
پاشو مادر که این خاکِ - کوچه در شأن شما نیست
پاشو بانوی مدینه که توویِ - عرش خدا جاته
ای اعتقادم / دارو ندارم ۲
هستی توو عالم / شما صاب اختیارم

 

توو بستر افتادی ، خیلی تو درد داری
تحملت زیاده اما دیگه  جون نداری
علی حق داره این شبها - اگه هست روو لبش آهی
میگه کاش رو به راه باشه - ببینم خندش و گاهی
میگه غصم اینه دنیا - جدا از بازوی زهرام
میدونستن که این خونه داره - بچه ی  توو راهی
زهرای من از / من روو میگیره ۲
تازه جوونم / دست به پهلو میگیره

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]