حسین الشهید طلیعه محرم ، عاشقانه شبهای زیارتی بدون نغمه آبرویی دست و پا کردهرضا قاسمی

مرا در عالم ذَر حضرت مادر سوا کرده
برایم آبرودار، آبرویی دست و پا کرده
 
کنیز روضه‌ات می‌خواست من هم نوکرت باشم
دعای مادرت حاجات مادر را روا کرده
شبیه طبل تو خالی؛ نه طبل روضه‌های تو
منم آن پوچی مطلق که عمری ادعا کرده
 
صدایت می‌زنم با بغض، مثل «کودکی‌هایم»
که در بازار غربت دست مادر را رها کرده
به تو امّید دارم مثل آن من، آن پسربچه
که هر باری زمین افتاده بابا را صدا کرده
 
دلم قیمت گرفته با شکستن، مثل آن قلّک
که هر چه داشت را خرج عزادارِ شما کرده
فقیرم؛ آن فقیری که غنی‌تر از سلاطین است
خدا خیرش دهد هرکس مرا اینجا گدا کرده
 
شبم روز است، با عکسی که از دیوار می‌تابد
خدا رحمت کند هر کس که گنبد را طلا کرده
کبوتر نیستم اما فقط یک آرزو دارم
کلاغ قصه‌ی غربت، هوای کربلا کرده
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]