رقیه سادات شهادت واحد سلام کربلاییمحمد بیابانی

سلام کربلایی، نگفتی بابایی، که با سر میایی، واسه دیدنم
مث روی زیبات، مث زیر چشمات، مث زخم لبهات، کبوده تنم
فکری برام کن بابا / بازم صدام کن بابا
پاشو نگام کن بابا
درست میبینی بله / پاهام پر از طاوله
از دست این حرمله
تو راه همه‌ش عذابمون می‌داد
هی سر اکبرو تکون می‌داد
من و به این و اون نشون می‌داد ۲
بابا حسین ۸
 
 
پدر دخترونه، میگم که بمونه، خرابه که خونه، نمیشه بابا
کار ساربونه، پر از لخته‌ْخونه، موهام دیگه شونه، نمیشه بابا
خیلی سرم داد زدن / با داد و فریاد زدن
دندونام افتاد زدن
توو ملاء عام زدن / سنگ از روی بام زدن
بیشتر توی شام زدن
کمونم از مادر تو بیشتر
من و زدن خواهرتو بیشتر
سنگ به سرم خورد، سر تو بیشتر ۲
بابا حسین ۸
نظرات شما
[کد امنیتی جدید]