از آن زمان که شده قلبم آشنای حسن
شده است کار شب و روز من ثنای حسن
اگر حسینی ام و سینه میزنم ز غمش
بدون شک بود از سفره ی عطای حسن
به روز واقعه خندان رود به عرصه حشر
کسیکه گریه نموده است در عزای حسن
به قاسمش نظر افکند هر زمان که حسین
دلش گرفته و دارد به سر هوای حسن
تمام آرزو و حاجتم فقط این است
که شیعه باز بسازد حرم برای حسن