ام البنین رحلت زمینه باورم نمیشههاشم محمدی آرا

میگن که دستاتو بریدن
یا اینکه فرقتو دریدن
گلامو از رو شاخه چیدن - باورم نمیشه
اونا که اهل کینه هستن
همونا که حرمت شکستن
دستای زینبم رو بستن - باورم نمیشه
باورم نمیشه / توو علقمه غوغا شد
باورم نمیشه / قد ِحسینم تا شد
باورم نمیشه / که زینبم تنها شد ۲
با‌ گریه و با غصه همنشینم
"از این به بعد من اُمّ بی بَنینم" ۲
من اُمّ بی بَنینم ...

 

میگن رقیه رفت اسارت
به زینبم شده جسارت
گهواره رو بردن به غارت - باورم نمیشه
میگن سرا به نیزه ها شد
قیامتی توو کربلا شد
سر حسین من جدا شد - باورم نمیشه
باورم نمیشه / زینب شده آواره
باورم نمیشه / که پیر شده یکباره
باورم نمیشه / خیالشم دشواره ۲
ام الادب من مادر حزینم
"از این به بعد من اُمّ بی بَنینم" ۲
من اُمّ بی بَنینم ...

 

میگن که خیمه شو سوزوندن
رو خاکا بچه شو کشوندن
پیاده حتی میدووندن - باورم نمیشه
میگن تا رفتی سمت گودال
دیدی تنی که شد لگدمال
شبیه زهرا رفتی از حال - باورم نمیشه
باورم نمیشه / اینا چقد نامردن
باورم نمیشه / چقد تو رو آزردن
باورم نمیشه / بی احترامت کردن ۲
من مونس امیر مومنینم
"از این به بعد من اُمّ بی بَنینم" ۲
من اُمّ بی بَنینم ...

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]