فاطمه الزهرا هجوم به خانه وحی شور ، زمینه ، زمزمه فَصَفَقْتُ صَفْقَةً یعنیعبدالله باقری

روضه های با اشاره / روضه خونی با کنایه
میدونی که می‌تونم
برای اینکه ماجرا / گم نشه یه وقت توو تاریخ
می‌خوام مقتل بخونم ۲
فَصَفَقْتُ صَفْقَةً یعنی:
سیلی صدادار خوردی
ضربه های بسیار خوردی
یکی از دشمن ، یکی‌از مسمار ، یکی از دیوار خوردی
جلو چشم حسن / تو رو سیلی زدن ۲
چقد داد زد نزن / ولی باز تو رو سیلی زدن
وا امّاه وا امّاه ۳ وا امّاه

 

فاطمیه که میرسه / ما نیستیم اما ملائک
سر خاکت زائرن
فاطمیه که میرسه / سخته برا روضه خونا
به سمت مقتل برن ۲
فَانْقَطَعَ قُرْطُها یعنی:
شکسته گوشوارت مادر
شدی شبیه نیلوفر
حتی توو خونه ، به تو از آقات ، شده چادر مَحرَم تر
جلو چشم حسن / زد از رو پوشیه ۲
چقد داد زد نزن / ولی باز زد از رو پوشیه
وا امّاه وا امّاه ۳ وا امّاه


 *قسمتی از جنایاتی که دومی لعنه الله علیه در نامه به معاویه نوشت
فدفعتُ البابَ ودخلتُ فأقبلت إلی بوجه أغشى بصری ، فَصَفَقتُ صَفقَةً على خدّیها من ظاهر الخمار فَانْقَطَعَ قُرطُها و تناثرت إلى الأرض

 در را باز كرده وارد خانه شدم.
با چهره ‏اى با من روبه ‏رو شد كه دیدگانم را فرو بست.
از روى مقعنه به گونه ‏اى بر دو روى صورتش نواختم كه گوشواره از گوشش به در آمد و زمین افتاد.

بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 30 - ص 288 – 294 .

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]