علی السجاد شهادت بدون نغمه یعقوبِ کربلارضا قاسمی

سجاده را پُر از غزلِ سجده‌دار کرد
محراب را به شعرِ رکوعش دچار کرد

از آسمان به ذکرِ لبش خیره می‌شدند
تسبیح را ستاره‌ی دنباله‌دار کرد

با اشک، در بهشتِ مناجاتِ تائبین
در هر قنوت، شیرِ اجابت شکار کرد

بر شانه‌های غرقِ گِلِ تربتِ حسین
تا سر گذاشت، گریه‌ی بی‌اختیار کرد

با لرزه‌های شانه‌ی زخمش؛ مدینه را
با کربلای روزِ دهم هم‌جوار کرد

آنقدر روضه‌ی عطش از چشمِ تشنه ریخت
تا ابرِ دیر آمده را سوگوار کرد

کشتی شکست‌خورده‌ی طوفان کربلا
هر روضه‌ای که دید، به دوشش سوار کرد

یعقوبِ کربلاست، ولی نامِ او علی‌ست
ابری که کارِ صاعقه‌ی ذوالفقار کرد

این مردِ غرقِ درد، زمانی شراب را
با خطبه‌اش به مِی‌زده‌ها زهرمار کرد

در شام، باز هم درِ خیبر شکسته شد
حیدر به حیدربن‌ِحسین افتخار کرد

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]