حسین الشهید شهادت ، گودال قتلگاه بدون نغمه کودکانِ حرم پیر شدندرضا قاسمی

یا ثارالله‌و‌بن‌ثاره (علیه‌السلام)

گرگ‌ها با عطشِ خونِ تنت سیر شدند
سفره انداختی و باز نمک‌گیر شدند

سنگ‌ها با سرِ تو آینه‌بازی کردند
تا شکست؛ آینه‌در‌آینه تکثیر شدند

آن قلم‌ها که نوشتند، «بیا منتظریم!»
توبه کردند، در اکسیرِ طلا تیر شدند

مشت‌هایی که به عشقِ تو گره می‌خوردند
پوچ بودند، پُر از قبضه‌ی شمشیر شدند

هیچ‌کس با دَمِ تو جرأتِ پیکار نداشت
شمرها؛ تا نفست ریخت به‌هم شیر شدند

مثل صفّین؛ نه این بار عوض شد مُصحف
نیزه‌ها رحلِ سرِ آیه‌ی تطهیر شدند

ذوالجناح از غمِ تو آه شد و خندیدند
اسب‌هایی که به گودال، سرازیر شدند

آیه‌های سرت از هولِ قیامت می‌گفت
کودکانِ حرم از دیدن تو پیر شدند

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]