حجت المهدی فراق و وصال بدون نغمه شبِ فراقرضا قاسمی

شبِ فراق، به شب‌های گور نزدیک است
شبِ قبور، به یومُ‌النّشور نزدیک است

سرم به سنگِ دلم خورد، درد دل گُل کرد
لحد چقدر به سنگِ صبور نزدیک است

به سمت آب دویدم سراب نوشیدم
همیشه فاصله‌ی نار و نور نزدیک است

ملاکِ وصل، به نزدیک و دور بودن نیست
اگر چه راه رسیدن؛ به دور نزدیک است

برای کوچکی من مسیر طولانی‌ست
وگرنه راهِ سلیمان به مور نزدیک است

وصال یار، در از خود گذشتن است فقط
مرورِ فاصله‌ها با عبور نزدیک است

به مُردگانِ زمستان بهار را بدمید
مسیحِ رفته؛ به اهلِ قبور نزدیک است

به کعبه نیز بگویید وقتِ احرام است
لباس عید بپوشد، سرور نزدیک است

پرید؛ ساعتم از خواب و گفت برخیزید
به جانِ ثانیه‌هایم ظهور نزدیک است

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]