زینب کبری شهادت زمزمه در هجوم نظرهابهمن عظیمی

نه مهلت که پیراهن تو ببویم
نه فرصت که از غربت تو بگویم - حسین من
نه مهلت که عقده ز دل بگشایم
نه فرصت که جسمت کفن بنمایم - حسین من
• خداحافظ ای جوانی زینب
سلام ای قد کمانی زینب
خدا را از این غم چه چاره کنم
• روا باشد در عزای برادر
بریزد اشک از دو چشمان خواهر
گریبان از این غصه پاره کنم
حسین - وای ۴

 

به شهر شام در هجوم نظرها
مرا بُردند از برای تماشا - حسین من
به شهر شام بین کوچه و بازار
دلم خون شد بس که دیده ام آزار - حسین من
• زد این غم آتش به جانم حسین جان
میان نامحرمانم حسین جان
خدا را از این غم چه چاره کنم
• تو بر نیزه با دو دیده ی گریان
به دور تو شامیان همه خندان
گریبان از این غصه پاره کنم
حسین - وای ۴

 

برادر جان بی تو خانه به دوشم
پس از هجرت دیگر آب ننوشم - حسین من
شده گریه بر عزای تو کارم
به درد فراقت ببین که دچارم - حسین من
• سرشته شد با غم تو گِل من
زده هجرت آتشی به دل من
خدا را از این غم چه چاره کنم
• برای این خواهر تک و تنها
نمانده جز کهنه پیروهن اینجا
گریبان از این غصه پاره کنم
حسین - وای ۴

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]