فاطمه الزهرا پس از شهادت ، شام غریبان ، بستر ، کوچه ، هجوم به خانه وحی شور تنها گناه فاطمهبهمن عظیمی

دل عقده ای از بی کسی ها داره بازم
عالم از این غم جون بِده، جا داره بازم

پشت در خونه چه غوغایی به پا شد
مابین دود و شعله ها محسن فدا شد

تنها نه محسن پشت اون در بی صدا سوخت
هم چادر و هم معجرت توو شعله ها سوخت

پشت و پناه و هستی مولا رو کشتن
عالم بدونه مادرم زهرا رو کشتن

اشکِ ملائک از غم و غصه رَوونه
پیش چشای بچه ها ریختن تو خونه

حتی یه ذره احترامت رو نداشتن
پا روی آیه آیه ی کوثر گذاشتن

رو خاک کوچه باغِبون و می کِشوندن
هم غنچه، هم گل، هم خودِ باغ و سوزوندن

تا آخرین دم توو دلت عشق ولی بود
تنها گناه فاطمه عشق علی بود

بعد از سقیفه غرق در خون شد دل تو
مقتل نوشته دومی شد قاتل تو

مقتل نوشته بین کوچه راتو بسته
جوری زده که هر دو گوشواره شکسته

با سنگ کینه قلب آیینه ترک خورد
پیش نگاه مجتبی مادر کتک خورد

مثل زمین و آسمون لرزیده افلاک
وقتی جلو چشم حسن افتادی رو خاک

دل غرقِ در خون میشه دلبر که نباشه
خونه بهم می ریزه مادر که نباشه

جن و ملک واست گریبان چاک کردن
آخر شبونه پیکرت رو خاک کردن

دنیای مولا بعد تو دیگه بهم خورد
با رفتن تو غربت حیدر رقم خود

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]