فاطمه الزهرا بستر زمزمه حلالم کن علی جانمبهمن عظیمی

پر از آهم پر از دردم - پر از اشکم پریشانم
بِبَخشم می رَوَم بی تو - حلالم کن علی جانم

نشد تا بیش از این یاری - کنم تنها امامم را ...
غلاف کینه باعث شد - جدا شد از تو دستانم

تو مَرد خانه ام هستی - چنین زاری مکن پیشم
ندارم طاقت اشکت - عزیز من مسوزانم

فدای تاری از مویت - تمام آرزوهایم
تنِ بی جانِ محسن را - به دورِ تو بگردانم!

شنیدم بین این مَردُم - سلامت را جوابی نیست
فدای غربتت مولا - من و دردِ فراوانم

اگر صدبار دیگر هم - بیاید دشمنت اینجا
به پشت این در سوزان - فدایت می کنم جانم

علی جانم ...

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]