فاطمه الزهرا پس از شهادت زمزمه لیله القدر علیبهمن عظیمی

بارون غم از چشما می باره
حتی خدا برات عزاداره
غمِ جَوون مرگیِ تو بدجور زمین زد همسرت رو
داغی نشست روی دلت وقتی که کشتن پسرت رو
همسایه ها با طعنه شون دادن تسلا دخترت رو
یا فاطمه ۴ جان

 

تو لیله القدر علی بودی
تا پای جون پای ولی بودی
بشکنه اون دستی که زد سیلی به روی مثل ماهت
خیر نبینه نامردی که میون کوچه بسته راهت
زندون بچه هات شده خونه ای که شد قتلگاهت
یا فاطمه ۴ جان

 

آرزوهاش و زیر گِل کردن
اون مَردی رو که خون به دل کردن
وای از دل همسرت و وای از دل بچه یتیمات
تو روز روشن کشتن اون نامردای ارازل و لات ...
هم تو رو هم علی مرتضی و یک سوم سادات
یا فاطمه ۴ جان

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]