فاطمه معصومه رحلت واحد ، زمزمه ببخش خواهرعبدالله باقری

دیگه وقت رفتنه / زیر لب میگم: رضا
نشد من بیام ، داداش! / قدم‌رنجه کن بیا ۲
همه‌ش دلهره ، همه‌ش انتظار
غم دوری تو زده آتیشم
با این سنّ و سال ، توی بسترم
دارم مثل مادر جوون مرگ میشم ۲
غصّه نخور که پهلوم - زخمیِ میخ در نیست
از دست نامحرمی - رو صورتم اثر نیست ۲

 

ببخش خواهر و اگه / تا اینجا کشیدمت
مثه بابامون، تو رَم / دل سیر ندیدمت ۲
نه رو دست تو ، نه رو دست من
می‌بینی نیفتاده ردّ طناب
چقد خوبه که ، جلو چشم تو
نبردن من و بین بزم شراب ۲
خوبه لبات سالمه - تلقینم و میخونی
روضه بخون برام از - لبای خیزرونی ۲

 

 اجازه میدی بی‌بی / با غصّه ، با کوه غم
منم با داداش رضات / کمی درد دل کنم ۲
شهنشاه طوس! ، انیس النّفوس!
داره بُغض دوری خفه‌م میکنه
گداتو ببین ، تو که یک نگات
غم و از سر دنیا کم میکنه ۲
دیگه بُریدیم همه - خودت دفع بلا کن
بعدش دوباره ما رو - زائر کربلا کن ۲

 

چقد از توو خونه‌مون / به آقام سلام بدم
دلم لک زده واسه / شب جمعه‌ی حرم ۲
شب جمعه‌ها ، من هر جا باشم
خدا می‌دونه که دلم کربلاست
شب‌جمعه‌ها ، تا عمر باقیه
همیشه شب قدر اهل بُکا(ء)‌است ۲
"وَ الشّمرُ جالِسٌ" که - راحت جنایت کنه
سر و بُرید تا آسون - پیرهن و غارت کنه ۲

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]