هر چند، ردّ پای تو در ربّنای ماست
حرف از دعا نزن؛ که فقط ادّعای ماست
در راهِ خیمهات قدمی برنداشتیم
در کوره راهِ دور شدن ردّ پای ماست
دیوانِ استعارهی «آقا نیا نیا»
در شعرِ استغاثهی «آقا بیا»ی ماست
ما اهلِ کوفهایم، به تنهاییات قسم
حالا بیا؛ که آمدنت از خدای ماست!
از چلهی گناه، به تو زخم میزنیم
این تیرها سفیرِ اماننامههای ماست
گفتی اناالغریب و فقط اشک ریختیم
گفتند گریههای تو از هایهای ماست
ای ابرِ زخمخوردهی بارانِ کربلا
از قطرههای اشک، کدامش برای ماست ؟!