حسین الشهید کاروان اسرا زمزمه به من بگو غريب مادر(دیر راهب)رضا تاجیک

بگو چرا اينقدر جراحت / به روى پلک تو نشسته
بگو كدوم نامردى با سنگ / پيشونى تو رو شكسته
كى رَاْسِت رو - به روى نيزه ها زده
كى سنگ جاى - بوسه ى مصطفى زده
كى با مركب - رو صورت تو پا زده

 

ديدم كه دور تو شلوغ شد / ريختن همه با كينه ى تو
خودم ديدم با چكمه مى رفت / نامرد به روى سينه ى تو
مى ديدم كه - تنت رو پشت و رو مى كرد
نيزه بين - پهلوى تو فرو مى كرد
با بغض، خنجر - ميون اين گلو مى كرد

 

به من بگو غريب مادر / كى سرتو اينطور بريده
پيداست از اينطور سر بريدن / معلومه خيلى طول كشيده
اين نامردا - معلومه از كينه پُرن
اينطور حقِ - كسى رو كه نمى خورن
از پشت سر - سرى رو كه نمى بُرن

 

 خودم ديدم كه تو رو كشتن / به روى خاک با لب عطشان
به من بگو كه خنجر شمر / تيز نبوده مگه حسين جان؟
بين مقتل - مادرتو صدا زدى
مى سوختى و - با گريه ناله ها زدى
پيش چشمام - تو خيلى دست و پا زدى

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]