قمر بنی هاشم شهادت بدون نغمه مشهورترین شد*حبیب اولیایی فر*- - -

از روز ازل نقطه پرگار فقط عشق
دلبستگی دلبر و دلدار فقط عشق
سرمایه عاشق سر بازار فقط عشق
وقتی که خریدار تویی، کار فقط عشق
بی عشق تو که داشتن دل نمی ارزد
اصلا نفس بی ابوفاضل نمی ارزد

غوغا شده هرگاه نوشتند اباالفضل
بر حلقه درگاه نوشتند اباالفضل
جای لغت ماه نوشتند اباالفضل
روی علم شاه نوشتند اباالفضل
ما دوروبرت آرزوی دور نداریم
دست تو که باشد گره کور نداریم

شخصیت والای علمدار تو هستی
سرها همه بر دارِ تو، سردار تو هستی
تکرارِ خود حیدر کرّار تو هستی
سقّا و اباالقِربه و طیّار تو هستی
میخواست خدا بال و پری داشته باشی
تا رتبه شایسته تری داشته باشی

همراه عَلم، عِلم امامت به ید توست
الحق همه ی روح شهامت به ید توست
آقا تویی و جانِ غلامت به ید توست
چشم همه فردای قیامت به ید توست
تا هست شفاعت به تو و هستِ تو محتاج
یکپارچه محشر به دوتا دست تو محتاج

مشهورترین شد حسناتی که تو داری
بر اهل عطش آب حیاتی که تو داری
مدیون تو هستیم و صفاتی که تو داری
در امرِ سقایت درجاتی که تو داری
یک جرعه آب از نظر تشنه چه خوبست
رفع عطش از یک جگر تشنه چه خوبست

گفتیم قمر یاد همه روی تو آمد
در جمع بنی هاشمیان بوی تو آمد
با تیغ بلا صحبت ابروی تو آمد
لبهای علی تا روی بازوی تو آمد
داغی شد و در آب و گِل امّ بنین ریخت
انگار که یک دفعه دل امّ بنین ریخت

ای ماه! مدار تو به دور سر زینب
قربان وقار و ادبت محضر زینب
ای قامت انگشت نما! دلبر زینب!
ای مادر تو خادمه ی مادر زینب
تا روز قیامت نفست وقفِ دَم اوست
پای تو رکاب قدمِ محترم اوست

ای سایه روی سر ما باب حوائج
بر هر دل پُر درد دوا باب حوائج
یا حضرت عباس و یا باب حوائج
حالا که تو را خوانده خدا باب حوائج
مهتاب! مگیر از دل شب هاله خود را
نومید مکن سائل هر ساله خود را

از کودکی ام مشق شبم بود اباالفضل
شور و هیجان و طربم بود اباالفضل
در سینه زنی تاب و تبم بود اباالفضل
دنبال علامت به لبم بود اباالفضل
ای کاش در این حلقه احساس بمیرم
زیر علم حضرت عباس بمیرم

خوبست تو را قبله عشق همه کردن
با یاد تو یاد پسر فاطمه کردن
تا وقت سحر نام تو را زمزمه کردن
امشب دل خود را حرم علقمه کردن
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقّای حسین سیّد و سالار نیامد

چشمان همه از خبری درد گرفته
با تیر سه پَر چشم تری درد گرفته
از ضرب عمودست سری درد گرفته
با داغ برادر کمری درد گرفته
در فکر دل بی سر و سامان رقیّه ست
این که روی خاک است عمو جان رقیّه ست

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]