علی اکبر شهادت بدون نغمه تقطیع اللهمحسن حنیفی

وقتی که اسماعیل قربانگاه می رفت
انگار که جان خلیل الله می رفت

عباس در خیمه گریبان چاک می داد
چون روشنی چشمهای ماه می رفت

کوثر به استقبال آتش رفت انگار
تا قلب میدان سوره ای کوتاه می رفت

آری حیاء نیزه بیش از میخ در بود
سوی رواق سینه با اکراه می رفت

شمشیرها "الله" را تقطیع کردند
بر روی دست نیزه تنها "آه" می رفت

جمع نبوت با امامت بر زمین خورد
بابا از این رو روی زانو راه می رفت

او چون حدیثی بر لب شمشیرها بود
روی عبا یک مقتل جانکاه می رفت  

روی عبا زخم تنش را جمع کردند
تا یکهزار و نهصد و پنجاه می رفت

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]