حسین الشهید عاشقانه شبهای زیارتی بدون نغمه گریه‌ی بی‌وقفه**- - -

مانند اشک، پای غمت بی‌اراده‌ام
خود را به دستِ گریه‌ی بی‌وقفه داده‌ام

هم‌لهجه‌ با «مَنم» نشدم؛ روستایی‌ام
از «مِن‌مِنم» بخوان چقدَر صاف و ساده‌ام

هم‌خانواده‌ات شده‌ام؛ پای سفره‌ات
هر چند رعیتم؛ ولی ارباب‌زاده‌ام

دستم مقابلِ کس و ناکس دراز نیست
تا روی پای نوکری‌ام ایستاده‌ام

من پرچمِ عزای توام؛ گرچه نخ‌نما
جز زیرِ سقفِ روضه بِلااستفاده‌ام

شش‌گوشه می‌شود در و دیوار زندگی
با روضه‌های خانگیِ خانواده‌ام

همراهِ هر سلام، دلم می‌پَرد حرم
هر روز، چند مرتبه بر بالِ جاده‌ام

از بسکه خوابِ صحنِ تو رویای صادقه‌ست
هر صبح، تربت است، به پای پیاده‌ام

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]