فاطمه الزهرا کوچه زمینه علت گریه‌های ساداتمحسن حنیفی

مادرم نیمه شب غرق در مناجات
حق تعالی توو عرش، می‌کنه مباهات
توو قنوت بال زخمی میشه مکافات
می‌شه باز علت گریه‌های سادات
● از روز دوشنبه شد نماز اون شکسته
باز نافله‌ی شب می‌خونه ولی نشسته
با قامت خم زمزمه می‌کرد آیه‌‌ها رو
باز بین قنوت دعا می‌کرد همسایه‌ها رو 2
ذکر لب‌هاشه  /  الجار ثم الدار
صورت مادر  /  خورده به دیوار
مادر ای مادر 4

 

مادرم عزت و شوکت و شرف بود
مادرم گوهر و دُر توو صدف بود
حامی مرتضی بود و جان به کف بود
چادر او ضریح شه نجف بود
● خاکه روی چادر و دیدم چشام میباره
توو کوچه دیدم شکست حریم گوشواره
چشمای حسن شاهده بی حیا چه بد زد
به چادر مادر،نه!! به بخت ما لگد زد 2
بین یک کوچه  /  افتاد آیینه
زخمی شد پهلو  /  زخمی شد سینه
مادر ای مادر 4

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]