توو دلا اضطرابه / بوی فراق میرسه
سینه ها غرق آهه
وداع کنید که داره / جمع میشه سفره های
روضهی این دو ماهه
* شرمندم من
با همهی وجودم
نوکر خوبی برا
آقام حسین نبودم
* حسین جان
چیزی نمیخوام ازت
از سرمم زیاده
که رام دادی توو هیات
آی حسین زهرا ۳
خدا میدونه دلم / لک میزنه برای
روضه های محرّم
هیچ چیزی رو توو دنیا / عوض نمیکنم من
با اشکای محرّم
* دل شما
گیر شب چندمه؟
من که هنوزم دلم
گیر شب سوّمه
* رقیّه گفت:
"نکنه روبرومی!؟
خودتی یا عَمومی!؟
خودت بگو کدومی"
"صورت نصفه نیمه
حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر
تموم زندگیمه"