حسین الشهید اربعین زمینه از راه میاد یه کاروانداود قاضی

از راه میاد ، یه کاروان ،
با چشمای گریون و قلبی پر آه
باز اومده کرب و بلا
با یه دل پر درد از سختیه راه
داره میخونه خواهر
بالای قبر برادر   
 سلام برادرم
نبودی ببینی چی اومد سرم
نبود نامحرمی
میدیدی کبودی های پیکرم
پاشو ببین حسین
خمیده شدم مثل مادرم
دوباره باز به کربلا رسیده
زینب کبری با قد خمیده

 

از حال من ، داری خبر؟
با شمر و خولی خواهرت بود همسفر
زخم زبون ، میزد به ما
باگریه میکردیم ما شب رو سحر
برات بمیره خواهر
رو نیزه بودی برادر
تو روی نیزه ها
بودی و منم دنبال سرت
میبستی چشمات و
تا که میزدن سنگ به خواهرت
من و ببخش داداش
توو خرابه جامونده دخترت
پاشو ببین به کربلا رسیده
زینب کبرا با قد خمیده

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]