سر مینهم به نیّت قربت به دار اشک
از فصل سرد و زرد دلم تا بهار اشک
پر میزنم ز دورترین نقطه از خدا
تا پیشگاه قلب شکسته ، کنار اشک
پر میکشم که بشنوم آوای دیده را
آری صدای ناله و داد و هوار اشک
ذکرِ حسین را که شنیدم مرا گرفت
دست خودم نبود چو گشتم شکار اشک
پر میزنم به ساحت سجّاد اهل بیت
آن صاحب نگاهِ تر و کوله بار اشک
با عقده از غم همهی اهلبیت ، من...
...پر میکشم به روضهی آموزگار اشک
@Bipelak_ir
سر میکشم مدام به سوی بقیع جان
پر میزنم به محضر آن شهسوار اشک
آنجا که میرسد نَسَبِ اشک چشمها
بر شمع آسمان غم و پاسدار اشک
پر میکشم به زیر قدمهای حضرتش
سر مینهم به محضر آن سفره دار اشک
تاچشمهای خیس که سیسال روضهخواند
چشمی که گشت تا به ابد ، افتخار اشک
چشمیکه ریخت از قَدَحش از غمحسین
باران بیدریغ و سراسیمه وار اشک
هر لحظهای که آب طلب کرد از کسی
از ایستگاه دیدهاش آمد قطار اشک
پر میکشم به روضهی جانسوز قتلگاه
تا قطره قطره های یمین و یسار اشک
بیمار بود روز دهم دید و دید و دید...
سیسال داشت عرش نگاهش غبار اشک