حسین الشهید کاروان اسرا زمزمه زخم رو پلكاترضا تاجیک

اى مظلوم
كى با كشتنت دنيا رو زير و رو كرد
تو رو كشت و دنيا رو بى آبرو كرد
بايد مرگو با روضه هات - آرزو كرد
اى مظلوم
چرا اينقدر زخم رو پلكات نشسته
چقدر لخته خون توو چشات حلقه بسته
بگو كى پيشونيتو با - سنگ شكسته
كى آقا سرت رو / رو نيزه نشونده
كجا بودى ديشب / كى موتو سوزونده
چقدر رو سرت رو / جراحت گرفته
كى زنهاتونو به / اسارت گرفته
حسین جان حسین جان ۴

 

اى مظلوم
شنيدم براى تو نقشه كشيدن
اونايى كه بغضت رو داشتن رسيدن
سر اصغرت رو رو دستات بريدن
اى مظلوم
شنيدم چه آشوبى توو كربلا شد
شنيدم كه دستاى عباس جدا شد
شنيدم كه فرق جوونت دو تا شد
شنيدم به صحرا / كشيده مسيرت
شنيدم كه داغ / جوون كرده پيرت
شنيدم كنارش / چقدر غصه خوردى
ميگن پاى اين داغ / حسين جون سپردى
حسین جان حسین جان ۴

 

اى مظلوم
قشنگ معلومه رو گلوت؛ نور ديده!
كه خنجر رو بدجور به حنجر كشيده
چقدر زجر كشيدى تو اى - سربريده؟
اى مظلوم
دارم اينجا توو دير يه روضه مى گيرم
دارم كم كم از داغ رگهات مى ميرم
مگه خنجرش تيز نبوده اميرم؟!
شنيدم رو نيزه / تو قرآن مى خونى
چقدر تو شبيه / مسيحا مى مونى
شنيدم كه شبها / تو سرشار نورى
يه شب بين طشت و / يه شب توو تنورى
حسین جان حسین جان ۴

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]