حسین الشهید کاروان اسرا بدون نغمه شکوه گریه‌علیرضا لک

این روضه ها در بطن خود، تنزیل هم هست
جریان غم، در رگ رگ جبریل هم هست

این جاده را دست خدا ترسیم کرده
در آن شکوه گریه‌ی هر ایل هم هست

وقتی قرار این شد که موسی زنده باشد
همپای قلب مادر او، نیل هم هست

میراث آدم، عشق تو بوده که حالا
در گوشه‌ی چشم تر هابیل هم هست

سوز دم این نوحه‌ها مخصوص ما نیست
در اشتیاق حلق اسماعیل هم هست

با کوثر این گریه ها شکی نمانده
آلودگی‌ها قابل تبدیل هم هست

باید  که تکویناً «مسیحا» می‌شد عیسی
ذکر توسل بر لب انجیل هم هست

الماس اشک گریه کن‌ها، وقت فتنه
روی سپاه ابرهه، سجیل هم هست

با این پریشانی، سر نی، اتفاقاً
جایی برای خواندن ترتیل هم هست!

دور و بر این ناقه‌ها، جشنی حسابی‌ست
مخصوصاً اینکه شهرشان تعطیل هم هست

سنگ و ذغال و ناسزا ... چشمان ناپاک
خوان پذیرایی‌شان، تکمیل هم هست!!!

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]