حسین الشهید شب عاشورا واحد الهی که فردا نیادحسین نوری

الهی که فردا نیاد - تیره بمونه آسمون
الهی که دم غروب - نبینمت توو خاک و خون
الهی که این روزگار - باهام نشه نامهربون
الهی که خورشید صبح - خبر نگیره از شفق
الهی که قرآن من - اینجا نشه ورق ورق
الهی چشمام نبینه - نداره جسم تو رمق
عمر من از همین الان / رو به زواله
بعد تو دیگه زنده موندنم مهاله
نگا بکن‌ به اشک دختر سه ساله
میگیره خواهرت زبون‌
بگو چی شد قرارمون
برادرم برادرم  ۲

 

این شب آخری میخوام  - یک دل سیر نگات کنم
زل بزنم توی چشات - بازم میخوام صدات کنم
انقدر بهم نگو داداش - داری میری دعات کنم
گفتی که از فردا به بعد - مسیرمون جدا میشه
تو کشته میشی، خواهرت - اسیر دشمنا میشه
میون قتلگاه همه - هستی تو فدا میشه
برای کشتنت همه / شدن مهیا
دوروبرت کمین زدن / گرگای صحرا
سرت رو میبرن جلو / چشمای زهرا
کاشکی نبینه خواهرت
خنجر به روی حنجرت
برادرم برادرم  ۲

 

دیشب توو خواب دیدم که تو - افتادی زیر دست و پا
به قصد قربت میزدند - به جسم تو با نیزه ها
گفتی با چشم نیمه باز - خواهر من جلو نیا
تنها بودی توو قتلگاه - برابرت صدها نفر
هجوم میاوردن بهت - با خنجر و تیر و سپر
میخواست که شمر جدا کنه - سر تو رو از پشت سر
گرفته بود گرد و غبار / دوروبرت رو
گرفته بود یه بی حیا / موی سرت رو
گرفته بود زیرلگد / بال و پرت رو
پیرهن نذاشتن به تنت
از سر فرصت کشتنت
برادرم برادرم  ۲

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]