حسین الشهید زیارت ، شهادت بدون نغمه باده دمادمایمان کریمی

داود شد از مرثیه خوانان حسین
با گریه بیا شویم مهمان حسین
 تا خانه ظلم را به آتش بکشد
این لشگرِ اشکِ تحت فرمان حسین

 

با اشک به ما باده دمادم داده
این گریه جلا به قلب آدم داده
ما فاتح شام ، با سلاح اشکیم
این مرحله را رقیه یادم داده

 

هجمه به قرار چشم گریان بردید
اینگونه به سفره هایتان نان بردید!!
در قحطی عقل از حسادت امروز
حمله به بساط سربداران بردید

 

زیر لگد حرمله ها پا نخورید؟!!!
تا چون صفحات باطله تا نخورید!!
جایی که امام عصر خون گریه کند
گول دو سه خط سوادتان را نخورید

 

هم ذکر حسین هم حسن را آموخت
در هیئتشان سینه زدن را آموخت
ای بر پدر و مادر و جدش رحمت
آنکس که به من گریستن را آموخت

 

در بزم عزای تو خدا می آید
در روضه غریب و آشنا می آید
ما از اثر اشک تو عزت داریم
این نوکری تو ، چه به ما می آید

 

شیرینی اشک طعنه بر هر غم زد
تا مُهر امان به سینه آدم زد
من تابع بانوی سه ساله هستم
با اشک، رقیه شام را بر هم زد

 

در پای بساط حرمله یاد گرفت
حتی قلمش ز شمر امداد گرفت
ای بر همه لحظه هاش لعنت بادا
آنکس که به اشک و روضه ایراد گرفت

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]