حسین الشهید شهادت بدون نغمه دریای حسینمرضیه عاطفی

قطره ای گمشده ام در دل دریای حسین
چشم دل می طلبم محضِ تماشای حسین

هر که را خواسته باشد به جنون می کِشَدَش
سخت دیوانه کننده ست مداوای حسین

کوه هم از کرَمش تاب نیاورد و نوشت
بر عقیق یمنی، نام دلارایِ حسین

خانهٔ بختِ من از لطف خدا شد هیات
تا که خوشبخت شوم، پیر شوم ‌پایِ حسین

از گناهان من آگاه، ولی راهم داد
مانده ام در کرم و سبکِ مُدارای حسین

میزبان گرچه خدا، لحظهٔ افطار بگیر
حاجت از دست اباالفضل، ز سقّای حسین

در مناجاتِ ابوحمزه تداعی شده است
سجدهٔ نیمه شب و غربتِ نجوای حسین

میدهد جان به تنِ مرده به یک پلک زدن
طفل شش ماهه؛ همان حضرتِ عیسای حسین

روزه واجب شده تا روضه مجسّم بشود
یاد سوزِ عطش و خشکی لبهای حسین

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]