حجت المهدی ولادت زمزمه ، سرود ملائکه غزل خونبهمن عظیمی

زمین و آسمون شده چراغون
ملائکه همه شدن غزل خون
تجلّی کرده روی ماه یوسف
سامون گرفته دلای بی سامون
خورشیدِ مهربونی باز دمیده
زده سپیده؛ طلعةَ الرشیده
سحر شده شب فراق و دوری
لیله ی قدر عسکری - رسیده
هم دلبره / هم از عالم سَره
هم مصطفی و فاطمه هم حیدره
هم مجتبی / هم حسین و رضا
تنها سلاله ی همه ی انبیا
یا عزیزَ الزهرا ۴

 

منتظرا! رسیده وقت بیعت
عطر بهار پیچیده توی هیات
به یُمن مَقدمش خدا توی عرش
با گل نرگس زده طاق نصرت
امیر بی گزند و بی قرینه
هم اَوّلینه و هم آخرینه
یگانه منجی تموم عالَم
وعده ی عدل و حق روی - زمینه
توو این شبا / شبیه عاشقا
توو جمکرانِ دل شده شوری به پا
دل بی قرار / بی قرارِ نگار
چشم انتظار دیدنشه ذوالفقار!
یا عزیزَ الزهرا ۴

 

(این بند فقط در صورت زمزمه خوانده شدن سبک جهت شب احیاء قابل استفاده است.)

سلام امید قلبای پریشون
خبر داریم دلت شده پر از خون!
حواسمون نیست که شما یه عمره
تکیه زدی به کعبه ی دلامون!
کنار مایی و ما از تو دوریم
تو ما رو می بینی ولی ما کوریم
قَدِّ یه جرعهْ آب تو رو نمی خوایم!
دروغ میگیم منتظر - ظهوریم
دل پُر غمه / بمیرم باز کمه
چشم انتظارته مادرت فاطمه
منْ بی وفا / رو سیاه سر تا پا
آقا تو رو به ناله ی زینب بیا ...
یا عزیزَ الزهرا ۴

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]