زینب کبری رحلت بدون نغمه شبيه داغ تواکبر خلیفه

خزان عمر تو بانو بهار را گرياند
صداى پاى غمت برگ و بار را گرياند

به صبح و شامِ پر از اشکِ حضرت مهدى
كه روضه هاى تو ليل و نهار را گرياند

شبيه داغ تو، بعد از حسين داغى نيست
چرا كه داغ تو چشمان يار را گرياند

من از كلام تو در كوفه خوب دانستم
كه خطبه تو "لُهوف" و "بِحار" را گرياند

سرت شكست ولى سرشكسته دشمن شد
براى اينكه غمت نيزه دار را گرياند

پس از غروب غم انگيز غارت خيمه
طناب دست تو نيزه سوار را گرياند

سرى به نيزه براى تو روضه مى خواند
عزاى معجر تو روزگار را گرياند

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]