قمر بنی هاشم شهادت بدون نغمه برای چشم ترممحسن حنیفی

تو سوختی دل مادر کباب باقی ماند
چرا که جسم تو در آفتاب باقی ماند

لبم به آب خنک بعد تو نخواهد خورد
برای چشم ترم اشک ناب باقی ماند

تو رفته ای و به جز آه در بساطم نیست
برای من فقط این مشک آب باقی ماند

قسم به سوره ی کوثر که شرم، آبت کرد
فقط برای تو شرم از رباب باقی ماند

میان همهمه ی «أینَ عَمی العَباس»
به دست نیزه، هزاران جواب باقی ماند

تو رفتی و همه ی گوشواره ها رفتند ...
برای اهل حرم اضطراب باقی ماند

به روی نیزه سرت _ پیش محمل زینب _
هزار شکر که پا در رکاب باقی ماند

هزار روضه ی مکشوفه خوانده ام اما
هزار روضه ی بین حجاب باقی ماند

سرت شکست، ولی تا تنور برده نشد
تنور گفته شد اما شراب باقی ماند ...

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]