فاطمه الزهرا کوچه زمزمه مادر! حسن بمیرهعبدالله باقری

تهمت ناروا زدن / مدینه باب شد به خدا
رسمِ توو کوچه ها زدن/ مدینه باب شد به خدا
یک زن و بی هوا زدن / مدینه باب شد به خدا
وقتی تنگ باشه کوچه - خیلی زود میشه بن بست
سیلی شبیه صخره - به روی دریا نشست
غرور من شبیهِ - دو تا گوشواره شکست
وای مادرم خدایا ۴

 

مادر! حسن بمیره که / نشد کاری کنه برات
دعا کن اینجا بمیرم / خاکی شده چادر سیات
بشکنه دستِ قاتلت / چرا خون افتاده چشات ؟
سخته کسی بدونه - باباش یه پهلوونه
بعد ببینه رو خاکا - مادرش نیمه جونه
این صحنه تا قیامت - خاطر من می مونه
وای مادرم خدایا ۴

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]