حجت المهدی ، فاطمه الزهرا فراق و وصال ، کوچه بدون نغمه دوباره سفرهٔ اشکمحمد بیابانی

مبین ز فاطمیه شورشی در عالم نیست
به روضه راه ندارد دلی که محرم نیست

اگر مصائب زهرا نبود می گفتم
غمی عظیم تر از ماتم محرّم نیست

دوباره سفرهٔ اشک و به لطف صاحب عزا
برای اهل مصیبت غذا و نان کم نیست

هزار شکر که در روضهٔ خصوصی تو
نشسته ایم و به تن جز لباس ماتم نیست

دلم به لطف تو پیوند خورده با روضه
مرا ببخش که این رشته گاه محکم نیست

مگر تو گریه کنی زخم دست و پهلو را
به درد فاطمه جز گریه ی تو مرهم نیست

بیا بگو که نیفتاد بین کوچه ی تنگ
بیا بگو که رخش نیلی و قدش خم نیست

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]