خورشیدِ عرش و أرض و سما آفریده شد
عشقِ خدا و شیرِخدا آفریده شد
اسطورهٔ نجابت و دردانهٔ وقار
محبوبهٔ تمام-نما آفریده شد
از اقتدارِ چادر او کعبه غرق شوق
آیینه دارِ حُجب و حیا آفریده شد
بر دستهای عالمِ بالا نگین نشست
دُرّ رکابِ آل کسا آفریده شد
زینب رسید و پشتِ درِ خانهٔ علی
گرد آمدیم و خیلِ گدا آفریده شد
جانم فدایِ سورهٔ وٱلعصرِ فاطمه
بسکه صبور بود، بلا آفریده شد
ذکر قنوتِ نافله اش «یاحسین» بود
اصلا برایِ کرب و بلا آفریده شد
سر را به سجده داشت به همراهِ کائنات
بر تربتی که محضِ شِفا آفریده شد