حسن المجتبی شهادت زمینه غریب کوچه ها*روشنازاده*- - -

ای ماه دلم / درداتو بگو
فقط یه بار دیگه به خاطر دل غمین و زارم
غربت میباره / از نیمه نگات
دیگه داداش بیشتر از این نمیتونم دووم بیارم
آرامش من / درمون دلم
چجور آروم بشه دلی که هی بهونتو میگیره
یک بار که شده / حرفاتو بزن
با خواهرت آخه اونم یه عمره که به غم اسیره
بگو از یه دل زار و مضطر - از اون روزی که رفتی با مادر
چه بلایی سرش آوردن که - نگاهت خیره میشد به اون در
بگو از کوچه و از آزارش - بگو از یه در و از مسمارش
بگو از رد پا روی چادر - بگو رو زمین افتاد گوشوارش
بگو برای زینبت * از گریه های هر شبت * داداش حسن جان
غریب کوچه ها حسن 3

 

دست از دل من / بردار خواهرم
نمیدونی چیا دیدم توو کوچه های تنگ و باریک
یادم نمیره / اون لحظه ای که
یه بی حیا با یه غلاف به ما میشد توو کوچه نزدیک
با اخم و غضب / با داد و هوار
یه ضربه با غلاف میزد یه ضربه با لگد به پهلوش
پیش چش من / افتاد رو زمین
دیدم که از فشار ضربه ها چجوری رفته از هوش
دیگه دنیا سرم آوار میشد - کاشکی سهم من اون مسمار میشد
از اون روز اثر ضربه روی - صورت مادر آشکار میشد
بابا رو دست بسته میبردن - مادر و جلو چشمش آزردن
سند فدک و پاره کردن - حق مادرمونو میخوردن
حالم خرابه زینبم * جونم رسیده بر لبم * واویلا مادر
واویلتا واویلتا 3

 

گریه نکن ای / آروم دلم
بذار این اشکاتو برا یه روزی که بی کس و یاری
اشکم میریزه / واسه روزی که
بدون عباس و حسین میون کوچه و بازاری
روضه بخونم / از روز بلا
اون وقتی که سر حسین و میبینی به روی نی ها
غوغا میشه و / از تل میبینی
داره میاد با خنجری "والشّمر جالسٌ علی"
ته قتلگاه تنها،بی یاور - تن خسته و پر زخم و بی سر
توی اوج فشار و سختی ها - میبینی که توو گوداله مادر
یاد روزی که میشی بی یاور - به غارت میره گوشوار و معجر
میکُشه، غارتِ اون دست بافی - که بوده یادگاری مادر
میاد یه روز توو کربلا * سر حسین رو نیزه ها * غریب مادر
غریب مادری حسین 3

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]