حسن المجتبی شهادت بدون نغمه مجتبایش بیشتررضا قاسمی

هر که خوانش بیش، مسکین و گدایش بیشتر
هر کسی هم که گدایش بیش، جایش بیشتر

کلّ فرزندان زهرا سفره‌دارند و کریم
بینِ اولادِ کریمش، مجتبایش بیشتر

رزق دنیا درمی‌آید از تنور خانه‌اش
هر که نانش بیش، خیلِ بی‌نوایش بیشتر

تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید
بعدِ مرگم نیز، می‌میرم برایش بیشتر

کیمیای عشقِ او از خاک، می‌سازد طلا
خاکسارش می‌شود سهمِ طلایش بیشتر

هر چه دل‌ها بیشتر از داغِ قبرش بشکند
می‌شود اندازه‌ی صحن و سرایش بیشتر

می‌کند زهرا برای گریه‌کن‌هایش دعا
هر که اشکش بیشتر، سهم دعایش بیشتر

روضه می‌خوانم ولی مستور، در لفافه‌ها
از مدینه دلخور است؛ از کوچه‌هایش بیشتر

هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود
می‌شود فردای آن شب، های‌هایش بیشتر

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]