قاسم بن الحسن شهادت زمینه چشم و چراغ خیمهمحمد رضا محمدی

یاد حسن افتادم - تا رو زمین افتادی
چشم و چراغ خیمه - پیش چشام جون دادی
از دل حرم، رفتی پسرم
ای، یادگار برادرم
که شدی مث مادرم ۲
پاشو ببین عموت حیرونه ، بالای سر تو
پاشو ببین عموت میخونه ، بالای سر تو
چه جوری تو رو خیمه ببرم
من که مث تو بی بال و پرم
چی بگه عموت با اهل حرم
وای، وای

 

چی به سرت آوردن - دور و برت غوغا شد
زیر سم مرکبها - پیکرت از هم وا شد
پیش چشم من، پا نکش رو زمین
وای، عموت اومده نازنین
پاشو حال منو ببین ۲
تو رو بغل گرفتم داره ، میسوزه جگرم
شده قد تو هم اندازه ، با سقای حرم
همه ی تنت شد باغ خزون
حالا که میری ای تازه جوون
سلاممو به بابات برسون
وای، وای

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]