مسلم بن عقیل شهادت بدون نغمه این کوفیانعلی اکبر نازک کار

این کوفیان که دم ز مرام و وفا زدند
هنگام لعن نام علی را صدا زدند
 
ماندم غریب، مثل عمو بین کوچه ها
اینجا تمام شهر به من پشت پا زدند

گفتم منم سفیر ولی خدا، ولی
آقا مرا برای رضای خدا زدند
 
شرمنده ام که نامه نوشتم بیا؛ نیا
اینجا کسی به فکر شما نیست، جا زدند

دلواپسم برای رقیه، خدا به دور ...
مانند مادر تو مرا بی هوا زدند
 
آقا نیا که زینب تو پیر میشود
حرف از اسیر و دشمنی مرتضی زدند

این مردمی که نیزه و شمشیر میخرند
قید تو را به خاطر مشتی طلا زدند
 
پرتاب سنگ بر سر نیزه رواج یافت
تا حرف پیشواز و ورود تو را زدند

اینجا غریب را ته گودال می برند
این قرعه را به نام تو در کربلا زدند
 
تنها خوشم که بر سر دار الاماره ام
راس مرا به خاطر عشق شما زدند

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]