عبدالله بن الحسن شهادت زمینه لا اُفارقُ عَمَّىامیر حسن سالاروند

توو دل خطر اومدم - به دفاع از تو
خودمو به بلا زدم - به دفاع از تو
جدا نميشم از تو / فدايىِ تو هستم
مثه مادرت زهرا / ميشه نذر تو دستم
داره صدام مى زنه بابا
داره نگام مى كنه مادر
داره دعام مى كنه عمه
داره رجز مى خونه حيدر
واللهِ لا اُفارقُ عَمَّى 4

 

ديگه كاسه ی صبر من - سر اومد اينجا
تا ديدمت عمو تو رو - زير دست و پا
من از تبار عشقم/ دلاور ميدونم
به هل من معين لبيک / ميگم با سر و جونم
توو اتحاد تيغ و نيزه
تن تو رو تا دوره كردن
پيراهنت به غارت میره
اينا جماعتی نامردن
واللهِ لا اُفارقُ عَمَّى 4

 

تن ما رو با مركبا - زير و رو كردن
دست و پا مي زديم و ني-زه فرو كردن
يكی شده جسم ما / به زير سم اسبا
توی هياهوی خون / مياد صدای زهرا
جلو چشای مادر دارن
روی تن ما پا میذارن
دارن به غربتت می خندن
حالا كه خيمه هات آوارن
واللهِ لا اُفارقُ عَمَّى  4

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]