قرارمون اين بود شريک هم باشيم
قرارمون اين بود كنار هم باشيم / توو بی قراری ها قرار هم باشيم
دم نزن از بی كسيات - مگه خواهر نداری
قربونيای خواهر و - مگه باور نداری 2
(دست رد نزن، به زينب پريشون
يا اينا برن، يا من ميرم توو ميدون 2) 2
آماده ی رزمن فدائيای من
مزن تو دست رد به سينه ی خواهر / تو رو قسم ميدم به چادر مادر
من كه فقط پيش خودت - روز خوشم سر شده
نوبتی ام باشه اگه - نوبت خواهر شده 2
(من كه رو زدم به چشم خيس گريون
يا اينا برن يا من ميرم تو ميدون 2) 2
از وقتی كه ديدم رو خاكا افتادن
برای شرم تو توو خيمه می شينم / بميره زينب كه غمت رو ميبينم
كاشكی بيُفته پای تو - سر از تن جداشون
كاشكی بره برای تو - روی نيزه سراشون 2
(رو سپيد شدم اگر چه با دل خون
غرق خون ديدم بچه هامو تو ميدون 2) 2